سرنگونی جنگنده فانتوم نیروی هوائی ترکیه با آتش پدافند سوریه، ابهامهایی را در پرونده پیچیده مناقشه سوریه روشن ساخت، پرسشهایی را پاسخ داد و در مجموع می توان گفت به نفع سوریه تمام شد.
از زمانی که صف آرایی جهانی در برابر سوریه شکل گرفت و احتمال مداخله نظامی در این کشور مطرح شد، این فرضیه مطرح بود که جرقه ای می تواند حمله نظامی به سوریه را رقم بزند و دولتهایی که مخالف یا بی میل به این مداخله اند را در مقابل عمل انجام شده قرار دهد و وارد میدان کند.
شلیک به هواپیمای یکی از بزرگترین ارتشهای پیمان ناتو می توانست همین جرقه باشد.
درست است که هواپیما بر فراز آبهای سوریه هدف قرار گرفت و عملاً به حریم این کشور تجاوز کرده بود، اما به اعتراف ارتش سوریه، این هواپیما بیش از یک کیلومتر وارد آسمان سوریه نشده بود و یک کیلومتر برای هواپیمایی که می تواند تا دو برابر سرعت صوت، شتاب بگیرد، مسافتی است که در چند ثانیه طی می شود قابل اغماض است. همان گونه هم که عبدالله گل، رئیس جمهور ترکیه گفته، چنین ورودهایی به حریم بیگانه، فراوان در مرزهای کشورها پیش می آید و امری عادی است که اعتراضی هم بر نمی انگیزد.
از سوی دیگر، به نظر نمی رسد پدافند سوریه بر اساس روند متعارف و معمول نظامی در این شرایط رفتار کرده باشد.
در شرایطی که دو کشور در حال جنگ با یکدیگر نیستند، وقتی هواپیمایی وارد آسمان دیگری می شود، نخست به آن اخطار می دهند، سپس تلاش می کنند وادار به ترک حریم هوائی یا فرود اجباری اش کنند و اگر خلبان بیگانه به همه این هشدارها بی توجهی کرد، بسویش شلیک می کنند.
باز هم به اعتراف خود ارتش سوریه، این هواپیما بلافاصله پس از ورود به آسمان این کشور هدف قرار گرفته و سپس در مورد هویتش تحقیق شده که همین نشان می دهد هشدارهای قبلی به آن داده نشده و رویه لازم اتخاذ نشده بوده است.
همه اینها می توانست حمله تلافی جویانه ای از جانب ترکیه را توجیه کند اما دولتمردان ترک، راه خویشتنداری را برگزیدند و حتی لحنی که در برابر سوریه اتخاذ کردند، نرم و منعطف بود؛ هم به ورود جنگنده خود به آسمان سوریه اذعان کردند و هم بر همکاری سوریها در جستجو برای یافتن خلبانان فانتوم ساقط شده تأکید کردند، آن هم با بیانی مثبت.
اینکه رئیس جمهور ترکیه از "اقدامات لازم پس از روشن شدن قضیه" می گوید، هرچند برخی آن را به تهدید تعبیر کرده اند، اما در واقع به سخنان رهبر کشوری می ماند که با همسایه اش رابطه ای کاملاً عادی دارد و نه کشوری که پایگاه مخالفان دولت همسایه شده و انواع و اقسام فشارها و تحریمها را بر آن اعمال می کند.
اینها را اگر در کنار سخنان فرماندهان ارتش آزاد سوریه بگذاریم که می گویند به چشم خود شاهد بوده اند که پیشتر نیز بارها نیروهای سوری بسوی هلیکوپترها و هواپیماهای آتش نشان و امدادرسان ترکیه در نواحی مرزی آتش گشوده اند، خویشتنداری ترکها، دیگر نه تنها موضعی مقطعی، که تدبیری حساب شده و سیاستی از پیش اندیشیده به نظر می رسد.
متحدان غربی ترکیه هم این خویشتنداری را ستودند و مهر تأییدشان بر این تدبیر، مایه نومیدی مخالفان سوری شد که امیدوار بودند حادثه ای ناخواسته، سد چین و روسیه را بشکند و ارتشهای خارجی را به یاری شان بفرستد.
حکومت سوریه هم دلگرم شد که هم توانسته با ساقط کردن هواپیمایی که جسارت ورود به آسمانش را کرده، قدرتنمایی کند و هم خیالش از اینکه حوادث مشابهی، آتش جنگ را شعله ور کند راحت شده است.
اما در آن سو، در ترکیه، دولت رجب طیب اردوغان آماج سرزنش قرار گرفته است.
با اینکه مطبوعات ترکیه تیترهایی همچون "بازی سوریه با آتش" زده اند اما چه مخالف و چه موافقشان، خواهان خویشتنداری شده اند و حتی حزب مخالف جمهوری خلق هم از سیاست خویشتنداری پشتیبانی کرده است. با این حال، مطبوعات آکنده از حملات منتقدان دولت است که می پرسند اصلاً هواپیمای ما در آسمان سوریه چه می کرد و چرا اردوغان دست به این ماجراجوییها می زند؟
این حادثه، صدای مخالفان سیاست دولت ترکیه در قبال سوریه، صدای آنانی را که از آغاز می گفتند دولت اردوغان عجولانه وارد دعوای سوریه شد و کشور را جبهه ای در مقابل همسایه جنوبی کرد، بلندتر از پیش به گوش رساند و نشان داد که سیاستی که ترکیه تاکنون در قبال سوریه دنبال کرده، لزوماً اجماعی ملی را پشت سر ندارد.